پازند، تفسیری متفاوت از دین زرتشتی

ناگفته‌هایی از دین زرتشتی

پازند، تفسیری متفاوت از دین زرتشتی

ناگفته‌هایی از دین زرتشتی

آقای علی اصغر مصطفوی با استناد به این گفته از سیاحت نامه مجعول فیثاغورس[1] که: «ایرانیان در جشن‌های خود، قربانی معمول نمی‌دارند و به جای قربانی و خون ریختن انگبین می‌سازند»[2] مدعی است که «در روزگار شهریاران مقتدر هخامنشی نشانی از رسوم قربانی در آن امپراتوری بزرگ دیده نمی‌شود»[3]. ایشان این مطلب را از صفحه 75 سیاحتنامه فیثاغورس نقل کرده است در حالیکه در این صفحه چنین سخنی وجود ندارد. در این صفحه به نقل از فیثاغورس آمده است که: «پیش بینی من است که مشارکت درباریان در این اسرار و حضور آنان در اعیاد میترا بجای انگبینی که امروز عرضه می‌شود خون آدمی را جانشین خواهد کرد»[4]. و چنانچه دیده می‌شود هیچ ربطی میان این گفته و نبود قربانی حیوانی وجود ندارد.

هر چند فیثاغورس در جای دیگری از همین کتاب از قربانی حیوانات به دستور داریوش سخن می‌گوید. داریوش پس از دفن کوروش دستور داد «هر ماه بایستی اسبی سپید نزد مغان آورند تا برای روح کوروش قربانی کنند ... جز این هر روز گوسفندی و مقداری آرد و شراب برای خوراک مغان داده می‌شود»[5]. همچنین آمده است که پیش از آنکه داریوش بر خوان نشیند انجام سه کار مقرّر بود: تقدیم قربانی سپاسگزاری بخدایان»[6]

البته این جدای از گزارشی است که می‌گوید روزانه چهارصد گوسفند، صد گاو، سی بزغاله، چهارصد قاز فربه، سیصد قمری و ششصد دانه پرنده مختلف برای آشپزخانه شاهی ذبح می‌شد[7]. وی در جای دیگری گوید: «برای سفره شاهی روزانه هزار حیوان می‌کشتند»[8]. آماری که مجموعه «حیله‌های پولیانوس» نیز آن را تایید می‌کند. سفره‌ی شاهی مرکب بود از گوشت دها و صدها حیوان و قوانین دیگری که منسوب به کوروش بود[9].

 

[1]- یوسف اعتصامی آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است. کتاب داستانی خیالی است (بویس، مری، 1393، تاریخ کیش زرتشت، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، ج 3، ص 462) که جعلی بودن ناشیانه آن آشکار است.(رضی، هاشم، 1390، آیین مغان، ص 14-15).

[2]- مصطفوی، علی اصغر، 1369، اسطوره قربانی، ص 78.

[3]- همان، ص 77-78.

[4]- سیاحتنامه فیثاغورث در ایران، 1314، ترجمه یوسف اعتصامی، ص 75.

[5]- همان، ص 124.

[6]- همان، ص 39.

[7]- همان، ص 107.

[8]- همان، ص 111.

[9]- بریان، پی‌یر، 1392، امپراتوری هخامنشی، ترجمه ناهید فروغان، ج 1، ص 444-445.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۱۵
غلامرضا نوادری