بهترین خوراکهای گوشتی
در متن پهلوی خسرو ریدگ به بهترین گوشتهای این چنین معرفی شدهاند. ریدگ در پاسخ به خسرو درباره خوشترین خورشها گوید: «آن خورشی که اندر گشنگی و تندرستی و بیبیمی خورند خوشتر و بامزهتر است. اما آن بزغاله دو ماهه را که به شیر مادر و نیز آن گاو پرورده شده است رودن، موی برگرفته، (و) چون به آبکامه اندوده (شد) خورند با مزهتر است، یا سینه گاو فربه (را) سپید با (=نوعی سوپ) خوب پختن (و) با شکر و تبر زد خوردن»[1].
خسرو از ریدگ پرسید کدام مرغ خوشتر است و ریدگ گفت: «این چند مرغ همه خوش و نیکاند:
طاووس، دراج، کرک، تذرو و تیهو، سپید دُنب، سرخ پرک و ...(؟) و ... (؟) و چکاوه، ...(؟) پرورده و کلنگ نر و چرز (= هوبره) تیر ماهی، کبک انجیر و خشنسار و مرغابی.
اما با کرک خانگی نر که با شاهدانه و کامه جوین و روغن زیتون پرورده شده باشد، هیچ مرغ برابر نیست. (باید خود را) رنجه کردن (و) قبلا در همان روز کشتن رودن (و) به پایی آویختن و روز دیگر به گردن آویختن و با شورابه برشتن. از آن مرغ خوش (مزه) آن (گوشت) پشت خوشتر و از (گوشت) پشت، آن خوشتر که به دُنب نزدیکتر است»[2].
خسرو درباره گوشتی که بیافسرده[3] نهند پرسید که کدام خوشتر است و ریدگ گفت: « (گوشت) گاو و گور و گوزن و بچه شتر، گوساله یک ساله و گاو میش و گور خانگی و خوک خانگی[4]».
اما در مورد گور نر که با یونجه و جو پرورده شده است و پیه ندارد، آن را به سرکه ترش مالیدن و (به آن) به آیین چاشنی دهند (و سپس) (گوشت) پشت آن را برای هَلام بگذارند؛ افسرده آن بهتر و خوشتر است»[5].
خسرو پرسید کدام خامیزی[6] لطیفتر است. ریدگ در پاسخ گوید: «خامیز خرگوش[7] لطیفتر و اسبرود (= باقرقره) خوشبوتر و نامور و بامزهتر و دل تذرو و خوشگوارتر است.
اما با (خامیز) آهوی ماده سترون که افسرده شده است و پیه ندارد هیچ خامیز(ی) برابر نیست»[8].
[1]- عریان، سعید، 1391، متنهای پهلوی، ص 56، خسرو قبادان وریدگی، بند 20-21.
[2]- همان، بند 24-26.
[3]- «خوراک گوشتی سرد را افسرد مینامیدند»(مزداپور، کتایون، 1393، خوردنیها و نوشیدنیها، در تاریخ جامع ایران، ج3، ص 218).
[4]- در بندهش درباره گوشت و پیه خوک چنین آمده است: «خوک چون بانگ کند، درد از میان بَرَد. گوشت و پیه او، به سبب از میان بردنِ رنج و درد مردم، درمان است»( بهار، مهرداد، 1395، بندهش، ص 103).
البته باید توجه داشت که موبدان بر ای باور بودند از آنجا که خوک از خرفستر یا کرم و حشرات تغذیه میکند در نتیجه گوشت آن نیز ناپاک است مگر اینکه آن را ببندند و یک سال بدان علف بدهند(اون والا، مانکجی، 1922، روایات داراب هرمزدیار، ج1، ص 261، از روایت دستور برزو). تاورنیه نیز گوید: زرتشتیان «خوک میخورند، بدان شرط که قبل از کشتن خوک با دستهای خود به آن خوراک داده باشند. بسیار مواظباند که خوک چیز کثیفی نخورد، زیرا در طول مدتی که به آن خوراک میدهند اگر دیده باشند که چیز پلیدی فرو داده است خوردن گوشتش اکیدا منع میشود»(تاورنیه، 1382، سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید شیرانی، ص 101). کارری نیز گوید: «از خوردن گوشت خوک هم ابا ندارند مگر خوکى که خود آن را نگهدارى نکرده باشند»(کارری، جملی، 1348، سفرنامه کارری، ترجمه عباس نخجوانی، عبدالعلی کارنگ، ص 98).
[5]- عریان، سعید، 1391، متنهای پهلوی، ص 57، خسرو قبادان وریدگی، بند 30-31.
[6]- «خامیز» گویا گونهای خوراک گوشتی بوده است که در آنها گوشت را به صورت خام و پرورده آمادهی خوردن میکردهاند»(مزداپور، کتایون، 1393، خوردنیها و نوشیدنیها، در تاریخ جامع ایران، ج3، ص 218).
[7]- درباره خرگوش نیز باید دانست که بنابر روایات داراب هرمزد یار کشتن آن حرام است و گناه مرگرزان در پی دارد اما اگر کشته شود میتوان آن را خورد (اون والا، مانکجی، 1922، روایات داراب هرمزدیار، ج1، ص 261، از روایت بهمن پونجیه) .
[8]- عریان، سعید، 1391، متنهای پهلوی، ص 57، خسرو قبادان وریدگی، بند 34-35.