قربانی در آیین زرتشتی

هر آنچه باید درباره قربانی در آیین زرتشتی دانست

قربانی در آیین زرتشتی

هر آنچه باید درباره قربانی در آیین زرتشتی دانست

۳۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

از جمله قوانین شکار این بود که پس از بازگشت همه‌ی شکار میان افراد تقسیم می‌شد و بر خلاف غنیمت جنگی از آنِ بدست آورنده نبود. در متن پهلوی پرسشنیها چنین آمده است: که اگر به جنگ یا شکار بروند و غنیمت یا گوشت و استخوان و ... بیاورند چگونه باید تقسیم شود پاسخ این است که: «در شکار اگر چه پیمان بندند که جدا سهم هستیم <یا> هم سهم هستیم، هم سهم هستند»[1].

بنا به گزارش استرابو در شکارگاههای سلطنتی «جوانان به گوشت حیوانات وحشی که شکار کرده‌اند دست نمی‌زنند. رسم است آن را به خانه بیاورند تا ....»[2].

 

[1]- صفری پور، زهرا، 1385، بررسی 29 پرسش و پاسخ نهایی متن پهلوی پرسشنیها، ص 49، پرسش 55.

[2]- استرابو،1382، جغرافیای استرابو، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، ص 326.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۵
غلامرضا نوادری

هر چند شکار حیوانات در سنت زرتشتی پذیرفته شده است اما با این حال افراط در این کار را ناخوش داشته‌اند. به طوریکه در اندرز اوشنر دانا آمده است که :«چهار چیز مرد (را) زیانکار‌تر بُوَد، ... و نخجیر بیش از اندازه»[1].

 

[1]- عفیفی، رحیم، 1383، اساطیر و فرهنگ ایرانی در نوشته‌های پهلوی، ص 354، از اندرز اوشنر دانا، بند 33.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۴
غلامرضا نوادری

در شایست ناشایست درباره شکار چنین آمده است: «روحانیون را به دلیل فرهنگ (= ارزش فرهنگی) <خود>، نخجیر نکردن ضرور <است> و دیگر کسان مگر آنکه خواسته‌ی <ایشان از> سیصد استیر کمتر <باشد>- برای شکارگری مجاز به نخجیر کردن نه <باشند>»[1].

در این روایت شکار برای طبقه روحانیون غیر مجاز دانسته شده است. البته بنا بر دادستان دینی در صورتی که موبدان نتوانند از طریق پیشه هیربدی کسب معاش کنند باید نخست به کارهایی مانند برزیگری، دامداری و مانند آن بپردازند و در صورت عدم امکان از طریق نخجیر و شکار روزی خود را بدست آورند[2].

جدای از موبدان از دیگر طبقات نیز تنها کسانی حق شکار کردن داشتند که دارایی ایشان کمتر از سیصد استیر باشد. و «سیصد استیر میزان ثروتی است که با داشتن آن، خانواده دیگر فقیر و نادار شمرده نمی‌شد»[3].

 

[2] - میرفخرایی، مهشید، 1396، دادستان دینی، پاره دوم(پرسش‌های 41-92)، ص 128، پرسش 45، بند 7.

[3]- مزدا پور، کتایون، 1390، شایست ناشایست، ص 105، یادداشت شماره 8.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۳
غلامرضا نوادری

در بند یکم از یسنای 39 روانهای چارپایان به خاطر اینکه «مایه‌ی زندگی ما هستند»[1] ستایش شده‌اند و سپس در بند دوم آمده است که «روانهای جانوران سودمند دشتی را می‌ستاییم»[2]، اما پرسش این است که جانوران دشتی چگونه مایه زندگی ما هستند؟ گزینه معقول شکار است چنانچه نیبرگ هم بدان تصریح کرده است[3].

 

[1]- دوستخواه، جلیل، 1391، اوستا، ج 1، ص 206.

[2]- همان.

[3]- نیبرگ، هنریک ساموئل، 1383، دین‌های ایران باستان، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، ص 291.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۲
غلامرضا نوادری

برای اشکانیان «شکار چندان اهمیت داشت که اگر شاهی بدان عشق نمی‌ورزید، از سلطنت برکنار می‌شد. از جمله وهونام چون در روم پرورش یافته بود و به شکار عشق نداشت، از سلطنت رانده شد»[1]. در زمان ساسانیان «شکار و نخجیر یکی دیگر از فعالیت‌های مورد علاقه بزرگان و اشراف بود که زنان نیز در آن شرکت می‌کردند. هنگامی که جنگ نبود به شکار می‌رفتند و این کار نماد آمادگی برای پیکار محسوب می‌شد»[2]. در سال 628 هنگامی که هرقل دستگرد را به چنگ آورد «در باغ بزرگی که جزء قصر خسرو بود، و آن را فردوس می‌گفتند، شتر مرغ، غزال و گورخر و طاووس و تذرو و شیر و پلنگ بسیار دیدند»[3].

 

[1]- بهار، مهرداد، 1395، از اسطوره تا تاریخ، 92.

[2]- دریایی، تورج ، 1383، شاهنشاهی ساسانی، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، ص 160.

[3]- کریستین سن، آرتور، 1368، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، ص 609-610.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۸
غلامرضا نوادری

مردم عادی از شکار کوه و دشت استفاده می‌کردند و کمتر وقت خود را برای شکار حیوانات وحشی می‌گذاشتند اما «پادشاهان اشکانى، مانند هخامنشیان محل‏هایى بنام «فردوس» تعیین کرده بودند، که در آن شیر و خرس و پلنگ براى شکار نگاه میداشتند»[1].

 

[1]- کریستین سن، آرتور، 1368، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، ص 50.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۷
غلامرضا نوادری

بنا به گفته گزنفون «رسم ایرانیان این است که در شکار مانند یک آرایش جنگى حرکت مى‏کنند و توجه خاص پادشاه به این امر مؤید بر این قول است که شکار در نظرش مکتب جنگ و میدانى براى تمرین فنون حربى است‏»[1]. همچنین گوید در شکارگاه «غذاى جوانان به ‏غیر از گوشت‏ شکار منحصر به سبزى است»[2].‏

 

[1]- گزنفون، 1386، کورش نامه، ترجمه رضا مشایخی، ص 9.

[2]-همان.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۷
غلامرضا نوادری

به باور نیاکان ما طهمورث کسی بود که «بسیاری جانوران وحشی اهلی کرد و شکار آموخت»[1]. و همچنین «استفاده از طیور گوشت‌خوار و حیوانات سبع برای شکار ... بمردم آموخت»[2].

 

[2]- ثعالبی، محمد بن عبدالملک، 1384، شاهنامه ثعالبی، ترجمه محمد هدایت، ص 4.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۶
غلامرضا نوادری

بانو مهوش سروشیان در پژوهشی، فهرستی از خوراک‌های گوشتی متداول زرتشتیان در دوران معاصر را گردآورده است. در این پژوهش بیش از نود گونه از انواع خوردنی‌ها به همراه دستور تهیه هر کدام ذکر شده است. نکته مهم در این فهرست آن است که یک سوم این غذاها از گوشت و دیگر مشتقات حیوان ذبح شده مانند استخوان، دنبه و حتی خون تهیه می‌شود.

فهرستی از خوراک‌های گوشتی به شرح ذیل چنین است:

1- آش ژِژِه (ججه)

در این غذا از چند پاچه گوسفند استفاده می‌شد و در پنجه پنج روز آخر سال و گاهنبار بزرگ درست می‌کردند که دیگر از یادها رفته است[1].

2- بِبریزن

در این غذا از نیم کیلو گوشت دنده‌ی گوسفند استفاده می‌شد و مخصوص مراسمهای دینی بود[2].

3- آش رسته

در این آش از 200 گرم گوشت استفاده می‌شود که در جشنها آن را می‌پزند[3].

4- کوفته قلقلی

در این غذا نیز گوشت به کار می‌رفت و ویژه روزهای جشن است[4].

5- کوفته پاتختی

در این خوراکی نیز 250 گرم گوشت به کار می‌رود و آنرا با عدس پلو در روز بعد از عروسی برای نهار در یزد درست می‌کردند[5].

6-جزغاله یا چلی

 برای تهیه روغن از دنبه گوسفند[6].

7- جگر ترشی

در این غذا از یک عدد جگر کوچک گوسفندی استفاده می‌شد[7]. روش قدیمی پخت جگر این بود که آن را تکه تکه کرده و مستقیما روی آتشی که با آن نان پخته بودند می‌گذاشتند و روش قدیمتر این بود که جگر را مانند نان به تنور می‌زدند[8].

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۳۵
غلامرضا نوادری

خوراک گوشت و کباب بره دو غذای خوشمزه‌ زرتشتیان یزد است که نشان آن را در سفرنامه براون و جکسن می‌توان دید. براون در شهر یزد در خانه گودرز با کباب پذیرایی شد[1] و جکسن در وصف سفره خانه کلانتر دینیار بهرام گوید: «نخست آبگوشت خوشمزه‌ای آوردند، و به دنبال آن خوراک بره و سبزی و غذاهایی که ویژه یزد است»[2].

 

[1]- براون، ادوارد، 1381، یک سال در میان ایرانیان، ترجمه مانی صالحی علامه، ص 394.

[2]- جکسن، آبراهام ویلیامز، 1387، سفرنامه جکسن(ایران در گذشته و حال)، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره‌ای، ، ص 409.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۳۳
غلامرضا نوادری