قربانی انسانی در میان ایرانیان
هرودوت درباره رسم قربانی انسانی در میان ایرانیان چنین گوید خشایارشا وقتی به «نُه راه» در سرزمین ادونیها رسید: «وقتی شنیدند آن جا «نه راه» نام دارد، نه دختر و پسر محلی را گرفتند و همانجا زنده دفن کردند. زنده به گور کردن انسانها از رسوم ایرانیان است و به من گفتند آمستریس وقتی پیر شد برای جلب عنایت خدای زیر زمین دو هفت پسر پارسی از خاندانهای بزرگ را به همین گونه زنده به گور کرد»[1]. گویا ویل دورانت تحت تاثیر همین گزارشها درباره پارسیان گوید: «در زمانهای قدیمتر، مانند ملتهای دیگر، آدمیزاد را قربانی میکردند»[2].
مرحوم ثاقب فر در حاشیهای بر گفتار هرودوت گوید: نخست مسلم شده است هخامنشیان زرتشتی بودهاند و در این مذهب نه تنها قربانی کردن انسان مطلقا وجود ندارد، بلکه حتی قربانی کردن حیوانات نیز منع شده و فقط در اوستای نو (=یشتها) که بعدها رسوم پیش از زرتشت زنده شدند از قربانی کردن حیوانات یاد میشود».
نگارنده گوید هر چند گفته هرودوت مشکوک است چرا که این رسم را به همه ایرانیان نسبت میدهد درحالیکه در جای دیگری گوید: «مغان ... انواع موجودات را باستثناى سگ و انسان با دست خود میکشند»[3]. با این حال زرتشتی بودن هخامنشیان مسلم نیست و همچنین معلوم نیست که گاتاها قربانی حیوانی را بالکل منع کرده باشد.
در تاریخ طبری آمده است که مزدکیان برای پاک کردن قباد از گناهانش «از او خواستند که خود را به دست ایشان بدهد تا سرش را ببرند و او را قربان آتش سازند»[4]. تقدیم سرهای بریدهی دشمنان به آتشکدهها در تاریخ اردشیر بابکان ثبت شده است. اردشیر در پاسخ به نامه تهدیدآمیز اردوان چنین نوشت: «امیدوارم پس از پیروزی بر تو سرِ تو و گنجینههای تو را به آتشکدهای که در ادشیر خُرَّه ساختهام بفرستم»[5]. وی پس از پیروزی بر اردوان و تسخیر چندین شهر بزرگ «به مرو بازگشت و گروهی را بکشت و سرهاشان را بآتشکده اَناهیذ فرستاد»[6].
[1]- هرودوت، 1389، تاریخ هرودوت، ترجمه مرتضی ثاقب فر، ج2، ص 802-803، کتاب هفتم بند 114.
[2]- دورانت، ویل، 1381، تاریخ تمدن، ج 1، ترجمه احمد آرام، ص 428.
[3]- هرودوت، 1382، تاریخ هرودوت، ترجمه هادی هدایتی، ج1، ص 221-222.
[4]- - نولدکه، تئودور، 1378، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، ص 171.
[5]- همان، ص 42.
[6]- همان، ص 47.